س 645 آيا از اينكه فرموديد: (چادر موضوعيت ندارد) مى توان استفاده كرد كه ستر طريقيّت دارد و راهى است براى حفظ تحريك شهوت در مرد. لذا بر زنان پير كه موجب تحريك شهوت نمى شوند، حجاب نبايد واجب باشد؟
ج - براى آنان حجاب واجب نيست ؛ البته تحريك شهوت حكمت است نه علت حكم .
عدم اثبات حقانيت با كارهاى خارق العاده
س 646 عده اى از دراويش سنى خود را اهل حق دانسته و كارهاى خارق العاده اى از قبيل خوردن آتش يا شيشه چراغ بجا مى آورند و آن را دليل بر حقانيت مذهب خود مى دانند، آيا اين كارها نشانه بر حق بودن آنها است ؟
ج - خوردن آتش ، يا شيشه چراغ ، و يا شمشير به شكم داخل نمودن و از پشت بيرون آوردن آن ، هيچ كدام دليل بر حقانيت نيست . نقل مى كنند در فرانسه شخصى تيغ ريش تراشى مى خورد، در آزمايشگاه او را با دستگاه معاينه كردند و تيغهايى را كه خورده بود، در جهاز هاضمه او ديدند، اينها دليل بر حقانيت نيست .
در خيابان خاكى واقع در گنبد سبز مشهد مقدس يكى از دراويش نزد من آمد، سخنانى داشت . از جمله گفت : سى سال است آب به بدنم نخورده است . گفتم : مگر وضو نمى گيرى ؟ گفت : ما از اينها گذشته ايم .
آيا اينها تقوى است ؟ هر معصيت كه فناى فى الله نيست و نمى تواند باشد. امور خارق العاده هم از راه سحر و علوم غريبه ، و از راه رياضت نفس حاصل مى شود، و هم از راه عبادت . و انبياء عليهم السلام نيز مى توانستند اين امور را ظهور دهند؛ ولى در موارد احقاق حق ، باطل قدرت ايستادگى در مقابل حق را ندارند. شخصى سنى آتش روشن مى كرد و در آن مى رفت و اين را دليل بر حقانيت مذهب خود مى دانست . يكى از داش مشتيهاى شيعه كه مذهب خود را بر حق مى دانست براى اثبات حقانيت خود دنبال او در آتش مى رود و سالم بيرون مى آيد، و شخص سنى مى سوزد.
سحر چيست ؟
س 647 معناى سحر چيست ؟
ج - خداوند متعال مى فرمايد: و سحروا اعين الناس و استرهبوهم ، و جاءوا بسحر عظيم (اعراف : 116)
چشمان مردم از افسون كردند و آنان را ترساندند و (واقعا) سحر عظيمى نمودند.
از اين آيه شريفه بر مى آيد كه سحر يك نوع چشم بندى است . همچنين در قضيه هاروت و ماروت مى فرمايد: فيتعلمون منهما ما يفرقون بين امرء و زوجه (بقره : 102)
و از آن دو (هاروت و ماروت ) چيزهايى را فرا مى گرفتند كه بين مرد و زن جدايى اندازند.
از اين آيه شريفه نيز استفاده مى شود كه سحر در واقع يك تصرّف روحى است .
س 648 آيا شعبده نيز از سحر است ؟
ج - خير، سحر نيست .
س 649 آيا تسخير جن از سحر است ؟
ج - خير سحر نيست .
س 650 آيا تنويم و خواب مغناطيسى از سحر است ؟
ج - خير، سحر نيست ، يك نوع تصرف ديگر در روح است .
س 651 آيا كارهايى كه مرتاضها و صوفيه سنندج انجام مى دهند و آن را دليل بر حقانيت خود مى دانند (از قبيل خوردن شيشه و فرو بردن شمشير به شكم و بيرون آوردن آن از پشت ) سحر است ؟
ج - خير، سحر نيست .
فلسفه تاءثير سحر
س 652 بنده از يكى از آنها پرسيدم كه چگونه اين كارها را انجام مى دهيد؟ وى پاسخ گفت : (شيخ ما در سنندج ، اثر آن را مى گيرد.) آيا اين سخن درست است ؟
ج - يا اينكه حال و نفس خودش و در اثر گفتن (لا اله الا الله ) كه مى گويند، تاءثير آن را خنثى مى كند. شخصى كه در مجلس آنها شكرت كرده بود گفت : ديدم كه مشغول ذكر (ظاهرا (لا اله الا الله ) شدند، بعد يك نفر بلند شد و شيشه چراغ گرد سوز را كه در وسط مجلس روى ميز بود برداشت و با دندانش خرد كرد و همه را خورد. بعد شيشه چراغ دوم ، بعد سوم ، و سپس شمشيرى را به صورت عمودى روى زمين گذاشت و شكم خود را روى آن انداخت و از پشت ، سر شمشير ظاهر شد، بعد در حالى كه سالم بود، بلند شد.
ماجراى سرمه خفا
س 653 آورده اند: در زمان شيخ بهايى رحمه الله كسى ادعاى نبوت نمود. شيخ بهايى وى را بالاى بلندى اى برد و سحر نمود، و دريا و كشتى اى بر لب ساحل ظاهر شد. ايشان به پيغمبر ساختگى تعارف نمود كه اول او سوار شود، و ولى وى تا خواست پاى خود را در كشتى بگذارد، از بالاى بلندى بر زير افتاد و مرد) آيا اين جريان واقعيت دارد.
ج - حضرت استاد قدس سره با تبسم و تعجب فرمود: (اين مطلب در كجا نوشته شده است ؟!) سپس قصه (سرمه خفا) را نقل فرموند كه روزى شاه عباس در وقت صرف غذا ديد غذاى ظرف كم مى شود بدون اينكه كسى نزد او باشد.اين مطلب را به عرض شيخ بهايى رحمه الله رسانيد، ايشان دستور داد كه در آن اطاق كاه بسوزانند. بعد از پر شدن اطاق از دود، شخصى پيدا شد كه نشسته بود و چشمهاى خود را با دستهايش مى ماليد.
دعاى بند آمدن باران و بستن دهان گرگ
س 654 بعضى دعا مى كنند باران مى ايستد يا دهان گرگ را مى بندند، آيا اين واقعيت دارد؟
ج - راجع به بستن دهان گرگ يكى از سوره هاى كوچك قرآن بر چاقويى خوانده مى شود، بعد چاقو را روى هم مى گذارند، دهان گرگ با اين كار بسته مى شود و گفته شده اين عمل را لجام داده اند و ديده اند گرگ آمده و پوزه خود را به گوسفند ماليده ، ولى چون دهانش بسته بوده ، رفته و آسيبى به آنها نرسانده است .
آيا قول منجمين اعتبار دارد؟
س 655 آيا قول منجمين اعتبار دارد؟
ج - بعضى از مطالب آنها از قبيل نحوست و سعد بودن ايام كه با ظاهر شرع موافق نيست ، اعتبار ندارد، در ديوان منسوب به عليه السلام آمده است : (هنگامى كه حضرت از صفين بر مى گشتند، و مى خواستند، عازم نهروان شوند، منجمى حضرت را از خروج در آن روز منع نمود. حضرت ابياتى سرود و به سخن او اعتنا ننمود(244) با اين همه منجمين از روى تجاربى كه دارند مطالبى را ذكر مى كنند، چنانكه حكاياتى تاريخى نيز از آنان نقل نموده اند.
از آن جمله آورده اند: مرجوم خواجه نصير آذين طوسى در يكى از سفرهاى خود به آسيابى رسيد و شب در آنجا ماندگار شد. و چون هوا صاف بود، دستور داد كه جاى ايشان را بيرون آسياب بيندازند، آسيابان به ايشان عرض كرد: امشب باران مى بارد، خوب است داخل آسياب بخوابيد.
خواجه فرمود: از كجا مى گويى ؟
آسيابان عرض كرد: سگى دارم ، كه هر شب كه مى خواهد باران ببارد، داخل آسياب مى خوابد، امشب نيز داخل خوابيده است .
خواجه بر اساس علم نجوم ، حسابى نمود و بعد فرمود: خير امشب باران نمى بارد. و بيرون آسياب بخوابيد.
پاسى از شب گذشت و ابرهايى نمايان شد و باران باريد، و خواجه مجبور شد به داخل آسياب تشريف ببرد. در اين هنگام فرمود:
شكر خدا كه به اندازه يك سگ هم علم نداريم .
قمر در عقرب
س 656 در روايات متعدد آمده است : (قمر در عقرب نحس است )(245) آيا اين حالت بر هر كارى كه در آن هنگام انجام مى گيرد، تاءثير دارد؟
ج - اگر كار باذن الله بجا آورده شود، و سر خود نباشد، چون استقلال ندارد معلوم نيست تاءثير داشته باشد.
چشم زدن
س 657 آيا چشم زدن واقعيت دارد و در موجودات اثر مى گذارد؟
ج - در روايات داريم كه مى فرمايد:
(العين حق .)(246) چشم زدن واقعيت دارد.
ولى تاءثير آن نيز باذن الله است .
چگونگى تاءثير چشم
س 658 چشم چگونه تاءثير مى گذارد؟
ج - نفس نگاه كننده اثر مى گذارد، نه خود چشم . نقل مى كنند: عده اى مشغول كندن چاهى بودند، به سنگى رسيدند و نتوانستند آن را برطرف كنند، فرستادند كسى كه به اصطلاح چشمش شور بود آمد و نگاهى به سنگ كرد و گفت : (عجب سنگى است !) فورا سنگ خرد شد.
در اين هنگام سؤ ال كننده نقل كرد كه عتيقه فروشى مى گفت : ظرف عتيقه اى داشتم كه روى ميز در معرض فروش گذاشته بودم . شخصى از مقابل مغازه گذشت و نظرش به ظرف افتاد و بلافاصله ديدم كه ظرف بى جهت به زمين افتاد و خرد شد. آن شخص فورا برگشت . و قيمت ظرف را داد و اعتراف كرد كه چشمم شور است و افتادن و شكستن ظرف در اثر چشم زدن من بود.
حضرت استاد قدس سره فرمودند: دو درخت (آكاليبوس ) در منزل ما يا منزل شخص ديگر(247) وجود داشت ، مهمانى وارد شد و گفت : (عجب درخت هايى !) هر دو درخت خشك شدند و از بين رفتند، با اينكه ميهمان آدم خوبى بود.(248)
آيا در شرع ، ايام نحس و سعد وجود دارد؟
س 659 آيا در شرع ، ايام نحس و سعد وجود دارد؟
ج - در روايات قابل اعتماد آمده است : (روز وفات حضرت سيدالشهداء عليه السّلام يا پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلم نحس ،(249) و مواليد ائمه اطهار عليهم السلام سعد است .) و اين نسبت به شرع دارد، اما صرف روشنايى بين دو تاريكى نه نحوست دارد و نه سعادت ؛ البته تطير و فال بد زدن نيز باب ديگرى است كه آن نيز از تاءثيرات نفس است .
نحوه ارتباط روح با مثال در رؤ ياى صادقه
س 660 آيا ارتباط روح با مثال در رؤ ياى صادقه ، با مثال صعودى است يا نزولى ؟
ج - با مثال نزولى است . روح ، علل حوادث را در عالم مثال مشاهده مى كند و حوادث براى او متمثل مى گردد.
مستدرك
بعد از صفحه آرائى نهايى كتاب ، پرسشها و پاسخهاى جالب ديگرى از حضرت استاد قدس سره از ميان يادداشتهاى جلسات پيدا شد، براى هر چه بهره گيرى علاقمندان ، در پايان كتاب ذكر مى گردد:
آيا حضرت حوا عليهاالسلام از دنده چپ حضرت آدم عليه السّلام آفريده شده است ؟
س 661 در برخى از روايات آمده است كه : خداوند متعال حضرت حوا عليهاالسلام را از دنده چپ حضرت آدم آفريد.(250) آيا اين احاديث درست هستند؟
ج - خير، خداوند متعال ، حضرت حوا عليهاالسلام را مانند حضرت آدم عليه السّلام از گل تسويه نمود و از روح خود در او دميد.
در روايتى از حضرت ابى جعفر عليه السّلام نيز آمده است كه : (خداوند سبحان با دست قدرت خود حضرت آدم عليه السّلام را از گل خلق نمود، و از باقيمانده آن گل حضرت حوا عليهاالسلام را آفريد.)(251) و ظاهر آيه شريفه كه مى فرمايد (و خلق منها زوجها) (نساء: 1) (و همسر او را هم از (نوع ) او آفريد.) آن است كه جناب حوا عليهاالسلام از نوع بنى آدم است ، نه اينكه از حضرت آدم خلق شده باشد، زيرا اين آيه شريفه نظير آيه ديگرى است كه مى فرمايد: و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها (روم : 21) و از جمله آيات او اين است كه براى شما از نوع خودتان ، همسرانى آفريد كه با آنان آرام بگيريد.
تكثير نسل بشر از آدم و حوا عليهماالسلام
س 662 آيا همه افراد بشر از حضرت آدم و حوا عليهم السلام به وجود آمده و تكثير نسل يافته اند؟
ج - بله ، از دو آيه شريفه استفاده مى شود كه تمام افراد بشر از آن حضرت آدم و حوا عليهم السلام تكثير يافته اند.
خداوند سبحان مى فرمايد خلقكم من نفس واحده و خلق منها زوجها، و بث منهما رجالا كثيرا و نساء (نساء: 1) (شما را از يك تن بيافريد، و همسر او را هم از (نوع ) او آفريد، و مردان و زنان بسيارى از آن دو بپراكند.)
و نفرمود بث منهما و من غيرهما. (از آن دو و غير ايشان ، مردان و زنان بسيار بپراكند.)
همچنين مى فرمايد يا بنى آدم ، لايفتننكم الشيطان كما اخرج ابويكم من الجنه . (اعراف : 27) (اى فرزندان آدم ، مبادا شيطان شما را بفريبد، چنانكه پدر و مادرتان را از بهشت بيرون آورد.)(252)
ازدواج فرزندان حضرت آدم عليه السّلام با محارم خود
س 663 آيا فرزندان حضرت آدم عليه السّلام با محارم خود ازدواج كردند؟ و اگر جواب مثبت است چگونه در آن زمان ازدواج با محارم حلال بوده ، و اكنون حرام است ؟
ج - خداوند سبحان در قرآن شريف مى فرمايد ان الحكم الا الله (يوسف : 40) (تشريع ) احكام منحصرا از آن خداست )
از اين رو ممكن است چيزى در يك زمان حلال و مباح ، و در زمان ديگر مثلا در شرع اسلام ، حرام باشد.
البته در روايتى آمده است كه : (حوريه و جن نازل شد، و فرزندان آدم عليه السّلام با آنها ازدواج كردند)(253) ولى اين روايات با ظاهر آيات مخالف است .
اذكار و اوراد
س 664 علماى اخلاق و اساتيد معرفت ، جهت تربيت و تهذيب نفوس شاگردان خود در راستاى سير و سلوك آنها، اذكار و اورادى به آنان دستور مى دهند، آيا مى شود ديگران هم بدون دستور استاد آن اذكار را بجا آورند؟
ج - خير، نمى شود؛ زيرا آن اذكار را به تناسب شرائط و حال شاگردان خود دستور انجام آن را به آن ها مى دهند؛ ولى همين اذكار و اوراد براى ديگران به مانند نارنجكى است در دست آنها كه احيانا ممكن است براى آنها خطر داشته باشد.
س 665 اگر آن اذكار خطرناك است ، پس چگونه اساتيد به شاگردان خود دستور مى دهند و براى آنها خطر ايجاد نمى كند؟
ج - (هم ) استاد در كنار ذكر، خطر آن را بر طرف مى كند.
و الحمد لله اولا و آخرا و ظاهرا و باطنا
پايان
نظرات شما عزیزان: