با 000,000,11 قطر خود اتم (يعنى000,000,000,1001ميليمتر) مى باشد!) يعنى اندازه اجزاى اتم، نسبت به اتم به اندازه هاى كوچك است كه اگر بر فرض يك دانه اتم را به اندازه يك گنبد بزرگى در نظر بگيريم; حجم الكترونهاى آن به اندازه يك دانه غبارى مى شود كه فقط 102 ميليمتر حجم آن است! و نيز از جمله نكات شگفت انگيز اتم ها، وزن آنهاست كه از نهايت ناچيزى، براى ما قابل درك نيست. وزن الكترون ها بر حسب گرم (000/11كيلوگرم) مطابق عدد زير
است.(1)
009,000,000,000,000,000,000,000,000/0
15. به همين ترتيب اگر فرضاً تمام اجزا و ذرات اتمى كره زمين، در هم فشرده شود، تمام حجم آن - با آن همه عظمتى كه دارد- به اندازه يك نارنج خواهد شد كه در عين حال وزنش برابر وزن كنونى زمين، يعنى 5974 كُنتيليون تُن (1810×5974) خواهد بود!!
16. در اتم اورانيوم و پاره اى از اتم هاىِ مشابه آن (از قبيل راديوم) موضوع جالبى ديده شده كه بايد آن را «تولد و مرگ اتم ها» نام نهاد. توضيح
اين كه: ضمن آزمايش هاى مربوط به اكتشاف راديو اكتيويته، مشاهده گرديده كه اورانيوم به طور دائم از خود تشعشع (انرژى) بيرون مى فرستد (تولد)، كه منبعى جز خود جسم راديواكتيو براى آن نبود و نيز به اين نكته متوجه شدند كه از جسم مزبور، گازى به نام «رادون» متصاعد مى شود كه نصف اين گاز متولد شده از راديوم در ظرف مدت چهار روز به كلى به انرژى تبديل مى شود و به اين وسيله دو اصل معروف «لاوازيه» (هيچ ماده اى از عدم ايجاد نمى شود و هيچ ماده اى از بين نمى رود) آن همه قداست و اعتبارى كه تا آن زمان در نظر عده اى از دانشمندان علوم طبيعى داشت، از دست داده و به بايگانى فرضيه هاى باطل فرستاده شد، ولى متأسفانه تاكنون فرضيه مزبور در پاره اى از كتب كلاسيك به طور دست نخورده ديده مى شود!!
17. البته تحت شرائط خاص ممكن است سرعت الكترون ها زيادتر گردد و براى اين منظور از بارهاى الكتريكى زياد استفاده مى شود به طورى كه ممكن است به اين طريق، سرعت الكترون ها تا 160 هزار
كيلومتر در ثانيه افزايش يابد.!
18. انفجار در بمب اتمى به اين طريق صورت مى گيرد كه: دو يا چند قطعه از ماده قابل انفجار اتمى را (235u) ناگهان به هم نزديك مى كنند تا جِرم آنها برابر مقدارى شود كه فيزيكدان ها آن را «جرم بحرانى» مى گويند و آن وقت بدون آنكه انرژى از خارج به آن بدهند، انفجار خود به خود شروع مى شود و در نتيجه مقدار فوق العاده زيادى انرژى - كه بيشتر آن حرارتى است - رها مى گردد.
البته بايد دانست كه اينها اطلاعات مختصر و سربسته اى است كه در نوشته هاى دانشمندان، ديده مى شود، و گر نه جزئيات كيفيّت انفجار اتمى از جمله اسرار جنگى و علمى است كه دولت هاى بزرگى كه به آن پى برده اند در پنهان كردن آن، كوشش فراوانى به عمل مى آورند.
19. خطرناك تر از بمب هاى اتمى، بمب هاى هيدروژنى است كه قدرت تخريبى و انرژى توليد شده آنها بيش از 2 هزار برابر انرژى حاصله از انفجار اتمى است! براى انفجار اين بمب هاى خطرناك، چندين ميليون درجه حرارت لازم است! كه آن هم به وسيله انفجار يك بمب اتمى حاصل مى گردد! يعنى براى انفجار يك بمب هيدروژنى ابتدا بايد يك بمب اتمى منفجر كنند تا در اثر حرارت آن، انفجار هيدروژنى به وقوع پيوندد!
هيچكس به انسان، نزديك تر از خودش نيست و آنچه را كه ما در مطالعه ساير موجودات جست و جو مى كنيم، به طور روشن ترى در وجود خود ما نهفته است; بنابراين شايسته نيست كه ما اسرار توحيد و نظام شگفت انگيز آفرينش را فقط در اعماق آسمان ها، كهكشان ها و در دل اتم ها جست و جو كنيم، ولى از نكات و دقايق آفرينش وجود خودمان - (كه در تمام عمر در دسترس ما قرار دارند) - غفلت بورزيم.
به خصوص اين كه چنين مطالعه پرسودى، احتياج چندانى به محاسبات پر پيچ و خم رياضى و امثال آن - (كه در بررسى آسمان ها و اتم ها به آن نيازمند بوديم) - ندارد و موضوع هماهنگى، وحدت هدف و نقشه - (كه پيش از اين، آن را يكى از اصول و مظاهر نظم شمرديم) - در اين كارگاه اسرارآميز به طور واضح ترى نمايان مى باشد.
به علاوه دانستن اسرار و نكات دقيق و ظريف بدن، بدون در نظر گرفتن نتايج سودمند توحيدى و علمى، يك فايده مهم ديگرى نيز- كه از آثار خودشناسى است - در بردارد و آن اين كه: انسان وقتى به اين همه شگفتى ها و اسرار خلقت - كه در سازمان بدن وى به كار رفته
پى ببرد و كار فعاليت هاى دستگاه هاى گوناگون بدن خود را كه ضامن بقا و ادامه زندگى وى هستند از نظر بگذراند و سرانجام از نعمت هاى شگرفى كه آسايش و نيازمندى هاى زندگى او را تأمين مى نمايد اطلاع حاصل كند، به طور مسلّم، حسّ شكر گزارى در او تحريك شده و در مقابل عظمت و لطف آفريدگار آن، سر تعظيم فرود آورده و محبت زايد الوصفى - كه همراه با خضوع و كرنش است- در اعماق دل خود احساس مى كند.
علوم بسيارى در پيرامون وجود اسرارآميز انسان صحبت مى كند كه هر كدام، اين موجود عجيب را از يك جنبه، مورد بحث قرار مى دهند، ولى در ميان آنها سه علم، داراى جذابيّت و اهميّت ويژه اى است كه عبارت اند از:
1. «علم تشريح» كه در آن از اجزا و اعضا ساختمان بدن و دستگاه هاى مختلف آن بحث مى شود.
2. «علم فيزيولوژى» كه در آن، طرز كار، نوع رابطه و وظيفه اعضا و دستگاه هاى بدن، مورد گفت و گو قرار مى گيرد.
3. «روان شناسى» (پسيكولوژى) كه از چگونگى مسايل روانى و قوانين آنها گفت و گو مى كند.
البته آنچه كه بيشتر در مطالعات توحيدى ما مورد نظر است، بررسى وظايف، اسرار و نكات دقيق توحيدى اعضا و كارگاه هاى مهم بدن مى باشد و در ضمن تا حدودى با تشريح اجزاى آن نيز آشنا
خواهيم شد، ولى مجدداً يادآور مى شويم كه منظور اصلى ما از اين مطالعات، بررسى مظاهر نظم، در دستگاه هاى مختلف اين جهان هستى است.
در ساختمان بدن انسان دستگاه هايى وجود دارد كه هر كدام از اعضا گوناگونى تشكيل يافته و يك قسمت از اعمال حياتى انسان را انجام مى دهند.(1)
مى توان اين دستگاه ها را از نظر هدفى كه دارند و عملى كه انجام مى دهند به دو دسته تقسيم كرد:
1. «دستگاه هاى عمومى بدن» كه عمل و نتيجه كار آنها عمومى بوده و مربوط به تمام بدن است. مهم ترين آنها چهار دستگاه بزرگ «هضم يا گوارش، دستگاه گردش خون، دستگاه تنفس و دستگاه عصبى» مى باشد.
2. «دستگاه هاى جزئى بدن» مانند: چشم، گوش، دستگاه تناسلى و...
كه هر كدام به نوبه خود بحث جداگانه اى دارند.
* * *
در اينجا پيش از آنكه به مطالعه نكات دقيق نظم و اسرار توحيدى دستگاه هاى مختلف بدن بپردازيم، لازم است به دو موضوع جالب زير توجه فرماييد:
همان طورى كه يك ساختمان بزرگ از واحدهاى كوچكى به نام سنگ و آجر با نظم و شيوه مخصوصى بر پا مى گردد، ساختمان بدن جانداران نيز از واحدهاى كوچكى تشكيل يافته كه با نقشه و نظم خاصى بر روى هم چيده شده و اين همه اعضا، دستگاه هاى گوناگون و زيبايى هاى بدن آنان را به وجود آورده است;
ولى با اين تفاوت كه «اولا» واحدهاى تشكيل دهنده پيكر جانداران، داراى حيات بوده و هر كدام يك واحد مستقل حياتى هستند.
«ثانياً» واحدهاى تمام اعضا بدن، يكسان نيستند و هر عضو را واحدهاى مخصوصى تشكيل مى دهد كه با واحدهاى ديگر تفاوت كلى دارد. «ثالثاً» اين واحدها از هم جدا و بيگانه نبوده، همكارى كامل در ميان آنها حكمفرما مى باشد.
به طور كلى ساختمان تمام موجودات زنده روى زمين از اين واحدهاى زنده به وجود آمده است كه انسان - اين پيكر زيبا و شگفت انگيز - نيز يكى از آنها مى باشد و همين واحدهاى زنده، (سلول و ياخته) اساس و شالوده حيات نباتى و حيوانى محسوب مى شوند! خلاصه اين كه تمام اعضا و دستگاه هاى بدن انسان از تعداد بيشمارى سلول ـ (كه هر كدام يك موجود زنده بوده و با هم همكارى كامل دارند و به سوى هدف واحدى گام بر مى دارند) ـ تشكيل يافته است!
بزرگى يك سلول
معمولا سلول ها به اندازه چند ميكرون و در پاره اى از موارد، بزرگى آنها از چند دهم ميكرون تجاوز نمى كند. بعضى از آنها هم به اندازه51 ميليمتر يا 21 ميليمتر مى باشند. به همين جهت اگر با چشم عادى (غير مسلّح) در اين سلول ها دقيق شويم مى توانيم آنها را مشاهده نماييم، زيرا چشم انسان مى تواند تا 101 ميليمتر را مشاهده نمايد، ولى مطالعه قسمت هاى مختلف آن احتياج به دستگاه هاى مخصوصى دارد.
يك سلول را دقيقاً مانند بدن يك انسان تشريح (كالبد شكافى) مى كنند و براى مطالعه و تشريح سلول ها از «ميكرسكوپ، ميكروتوم، و رنگ هاى حياتى» استفاده مى شود و با همين وسايل است كه بشر به قسمت هاى زيادى از ساختمان اسرارآميز سلول، پى برده و فعاليت هاى حياتى آن را مطالعه كرده است.
سرشمارى سلول هاى بدن انسان
در ميان جانداران بزرگ و كوچك، موجوداتى هستند كه سر تا پاى ساختمان وجود آنها را يك سلول تشكيل مى دهد.
اين دسته از جانوران به «تك ياخته اى» معروف اند كه انواع گوناگونى دارند و معمولا تعداد زيادى از آنها در آبهاى ساكن زندگى مى كنند.(1)
اما اگر از سلول هاى ساختمان يك انسان معمولى، سرشمارى به
عمل آوريم، تعداد آنها از عدد فوق العاده بزرگى (ده كاترميليون 000,000,000,000,000,10) سر در مى آورد
بزرگى اين عدد به اندازه اى است كه اگر بخواهيم در هر ثانيه يك توده هزار عددى را بشماريم، بايد بيش از سه هزار سال به طور شبانه روز، وقت صرف كنيم تا از عهده اين كار برآييم!!!
نظرات شما عزیزان: