رفتي ولي فضاي دلم تنگ ميشود
باور نميکنم که دلت سنگ ميشود
اي آشناي دير رسيده کجا روي
پاي ترانه در پي تو لنگ ميشود
در اين سکوت ممتد و تاريک بيکسي
بين من و تو فاصله فرسنگ ميشود
وقتي تو هم به خاطره ام فکر ميکني
غمنامه تو روي گلو چنگ ميشود
اي دلبري که دل به تو دادم چه ميکني
اينگونه بين من و خودم جنگ ميشود
عاشق نبوده اي که بداني ز رفتنت
از فرط تشنگي همه بيرنگ ميشود
در آرزوي داشتنت دلرباي من
تا آخرين نفس دل من تنگ ميشود
نظرات شما عزیزان: